Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Careers
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (8481 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
reliability
U
قابلیت اطمینان اعتبار
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
confident test
U
ازمایش قابلیت اطمینان ازمایش اطمینان از عمل یکان
reliability
U
اطمینان قابلیت اطمینان
dependable
U
قابلیت اطمینان
dependability
U
قابلیت اطمینان
reliability
U
قابلیت اطمینان
failure safety
U
قابلیت اطمینان
reliability
U
قابلیت اطمینان
overdrafts
U
حواله بیش از اعتبار دریافتی اضافه بر اعتبار
overdraft
U
حواله بیش از اعتبار دریافتی اضافه بر اعتبار
interoperability
U
قابلیت همکاری با قسمتها یایکانهای دیگر قابلیت تعمیم کار یک یکان
range resolution
U
قابلیت رادار برای تعیین مسافت اشیای مختلف قابلیت تفکیک بردی
airmobility
U
قابلیت حمل به وسیله هوارو قابلیت تحرک هوایی
elasticity
U
خاصیت فنری قابلیت ارتجاع و خم شدن قابلیت انعطاف
unfinanced
U
بدون اعتبار تضمین اعتبار نشده
electromagnetic compatability
U
قابلیت انطباق الکترومغناطیسی قابلیت کارهماهنگ الکتریکی
flotation
U
قابلیت شناوری یک خودرو قابلیت غوطه وری در اب
serviceability
U
قابلیت استفاده مجدد قابلیت به کار بردن
swimming capability
U
قابلیت شناوری یا غوطه وری در اب قابلیت عبور از اب
commensurability
U
قابلیت قیاس قابلیت اندازه گیری
accession
U
قابلیت دسترسی قابلیت اجرا و انجام
craft revolving fund
U
حساب اعتبار مربوط به امادهنرهای دستی اعتبار خریدوسایل صنایع دستی
ductility
U
قابلیت کشش قابلیت تورق
reflectance
U
قابلیت بازتاب قابلیت انعکاس
strain hardenability
U
قابلیت سخت گردانی کششی قابلیت سخت گردانی تغییربعدی قابلیت سخت گردانی سرد
credit system of supply
U
سیستم براورد اعتبار برای تهیه و اماد سیستم تعیین اعتبار خرید اماد
request for discharge
U
عرضحال اعاده اعتبار دادن عرضحال اعاده اعتبار
affiance
U
اطمینان
trusts
U
اطمینان
confidence
U
اطمینان
trust
U
اطمینان
certainty
U
اطمینان
fideism
U
اطمینان
instable
U
بی اطمینان
certitude
U
اطمینان
security
U
اطمینان
confidences
U
اطمینان
assurance
U
اطمینان
assurances
U
اطمینان
trusted
U
اطمینان
safety
U
اطمینان
trustingly
U
با اطمینان
confidence limit
U
حد اطمینان
certainties
U
اطمینان
certes
U
اطمینان
sureties
U
اطمینان
surety
U
اطمینان
assuredness
U
اطمینان
safety glass
U
شیشه اطمینان
safety hook
U
قلاب اطمینان
confides
U
اطمینان کردن
insuring
U
اطمینان یافتن
confided
U
اطمینان کردن
confide
U
اطمینان کردن
positiveness
U
قطعیت اطمینان
truster
U
اطمینان کننده
solids
U
قابل اطمینان
solid
U
قابل اطمینان
fire escape
U
پلکان اطمینان
fire escapes
U
پلکان اطمینان
interval confidence
U
فاصله اطمینان
ensuring
U
اطمینان یافتن
ensures
U
اطمینان یافتن
insures
U
اطمینان یافتن
insurance stockage
U
ذخیره اطمینان
trustful
U
معتمد اطمینان
interval confidence
U
دامنه اطمینان
trusty
U
اطمینان بخش
accrediting
U
اطمینان کردن
assure
U
اطمینان دادن
reliable
U
قابل اطمینان
accredits
U
اطمینان کردن
valid
U
قابل اطمینان
uncertainty
U
عدم اطمینان
uncertainties
U
عدم اطمینان
unreliability
U
عدم اطمینان
unpromising
U
غیرقابل اطمینان
safety valve
U
دریچه اطمینان
ensured
U
اطمینان یافتن
play up
U
اطمینان دادن به
ensure
U
اطمینان یافتن
level of confidence
U
سطح اطمینان
limits of confidence
U
حدود اطمینان
safety lamp
U
چراغ اطمینان
safety plug
U
پولک اطمینان
overconfidence
U
اطمینان بیش از حد
accredit
U
اطمینان کردن
confidence coefficicent
U
ضریب اطمینان
confidence belt
U
کمربند اطمینان
assuror
U
اطمینان دهنده
assurer
U
اطمینان دهنده
assurance factor
U
ضریب اطمینان
assurable
U
قابل اطمینان
safety-valve
U
دریچه اطمینان
safety-valves
U
دریچه اطمینان
confidingly
U
از روی اطمینان
cretain
U
تاحدی اطمینان
bleeder valve
U
شیر اطمینان
coefficient of safety
U
ضریب اطمینان
coniviction
U
عقیده اطمینان
liable
U
قابل اطمینان
relief valve
U
شیر اطمینان
confidence interval
U
فاصله اطمینان
reliability
U
قابل اطمینان
confidence level
U
درجه اطمینان
confidence limits
U
حدود اطمینان
sicker
U
قابل اطمینان
reputable
U
قابل اطمینان
safety belt
U
کمربند اطمینان
factor of safety
U
ضریب اطمینان
aplomb
U
اطمینان بخود
factor of safety
U
عامل اطمینان
fiducial interval
U
فاصله اطمینان
quality assurance
U
اطمینان از کیفیت
safe valve
U
دریچه اطمینان
figure on
اطمینان داشتن
safety belts
U
کمربند اطمینان
reassurance
U
اطمینان مجدد
assuring
U
اطمینان دادن
reassurance
U
اطمینان افرینی
reassurances
U
اطمینان مجدد
reassurances
U
اطمینان افرینی
i'll warrant
U
اطمینان میدهم
safety fuse
U
فیوز اطمینان
assures
U
اطمینان دادن
checks
U
اطمینان از صحت چیزی
misgiving
U
عدم اطمینان ترس
mistrusts
U
اطمینان نکردن به فن داشتن
misgivings
U
عدم اطمینان ترس
safe yield
U
بده قابل اطمینان
mistrusting
U
اطمینان نکردن به فن داشتن
mistrusted
U
اطمینان نکردن به فن داشتن
reasure
U
دوباره اطمینان یا قوت
mistrust
U
اطمینان نکردن به فن داشتن
safe
U
صحیح اطمینان بخش
trusty
U
موتمن مورد اطمینان
qualms
U
عدم اطمینان بیم
qualm
U
عدم اطمینان بیم
checked
U
اطمینان از صحت چیزی
check
U
اطمینان از صحت چیزی
safes
U
صحیح اطمینان بخش
safest
U
صحیح اطمینان بخش
persuasion
U
اطمینان عقیده دینی
area of uncertainity
U
منطقه عدم اطمینان
persuasions
U
اطمینان عقیده دینی
trusts
U
اطمینان پشت گرمی
trust
U
اطمینان پشت گرمی
trusted
U
اطمینان پشت گرمی
safer
U
صحیح اطمینان بخش
fiduciary
U
اطمینان بخش ثقه
ultimate factor of safety
U
ضریب اطمینان اختیاری
reassures
U
دوباره اطمینان دادن
reassure
U
دوباره اطمینان دادن
reassured
U
دوباره اطمینان دادن
I am positive that ...
U
من اطمینان کامل دارم که ...
i rely or your secrecy
U
من به رازداری شما اطمینان میکنم
to believe in somebody
[something]
U
اطمینان داشتن به کسی
[چیزی]
unreliable
U
غیر قابل اطمینان نامعتبر
trut
U
اطمینان داشتن توکل کردن
anti flood valve
U
شیر اطمینان مانع طغیان
i reckon
U
اطمینان به دوستی کسی داشتن
i assured him of that
U
به او در این باره اطمینان دادم
swear by
<idiom>
U
کاملا از چیزی اطمینان داشتن
accrediting
U
مورد اطمینان بودن یا شدن
accredit
U
مورد اطمینان بودن یا شدن
accredits
U
مورد اطمینان بودن یا شدن
persuasion
U
نظریه یا عقیده ازروی اطمینان
quality assurance
U
عملیات اطمینان از کیفیت جنس
vouch
U
اطمینان دادن تایید کردن
persuasions
U
نظریه یا عقیده ازروی اطمینان
bleeder type steam engine
U
ماشین بخار با شیر اطمینان
avouch
U
اقرار کردن اطمینان دادن
dependable
U
قابل اطمینان مورد اعتماد
confidence man
U
کسی که از اطمینان دیگرسوء استفاده میکند
I'm sure we can come to some arrangement.
U
من اطمینان دارم که ما می توانیم به توافقی برسیم .
sail in
U
با جدیت و اطمینان بکاری مبادرت کردن
control
U
اطمینان از بررسی و آزمایش کردن چیزی
mistrustfully
U
ازروی بدگمانی از روی عدم اطمینان
authentication
U
اطمینان از اینکه چیزی صحیح است
controlling
U
اطمینان از بررسی و آزمایش کردن چیزی
controls
U
اطمینان از بررسی و آزمایش کردن چیزی
life is not worth an hour's p
U
ساعتی هم نمیتوان به زندگی اطمینان داشت
appropriation symbol
U
کد اعتبار
estimating
U
اعتبار
estimates
U
اعتبار
credit line
U
حد اعتبار
estimated
U
اعتبار
estimate
U
اعتبار
value
U
اعتبار
values
U
اعتبار
prestige
U
اعتبار
importance
U
اعتبار
funded
U
اعتبار
creditability
U
اعتبار
line of cerdit
U
خط اعتبار
valuing
U
اعتبار
invalids
U
: بی اعتبار
invalid
U
: بی اعتبار
validity
U
اعتبار
creditless
U
بی اعتبار
budgets
U
اعتبار
Recent search history
Forum search
1
set the record straight
3
midas touch
2
single gas
2
credit score
1
Add a recovery email to secure your account
1
range check
0
نحوه کار با نرم افزار waze
0
دستگاه یو پی اس چیست و چه وظیفه ای در سازمان دارد؟
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com